از in case برای صحبت در مورد کارهایی که برای آمادگی در برابر رویدادهای احتمالی آینده انجام میدهیم، استفاده میشود.
این کار به معنای "در صورت" یا "احتمالاً" است.
مثالها:
I'll bring an umbrella in case it rains. (در صورت باران، چتر میآورم.)
Please call me in case you need anything. (اگر به چیزی نیاز داشتی، به من زنگ بزن.)
We should book a hotel room in case we can't find an apartment right away. (باید یک اتاق هتل رزرو کنیم در صورتی که نتوانیم به موقع آپارتمان پیدا کنیم.)
2. به جای "if" در برخی موارد:
گاهی اوقات میتوان از in case به جای "if" برای بیان یک شرط فرضی استفاده کرد، به خصوص زمانی که احتمال وقوع آن شرط کم باشد.
در این موارد، in case معنای "اگر" را با لحنی غیررسمیتر و احتمالیتر نشان میدهد.
مثالها:
I'll take some cash in case the ATM is out of order. (پول نقد میبرم در صورت اینکه دستگاه خودپرداز خراب باشد.)
We might go to the park in case it's not too hot. (ممکن است به پارک برویم اگر هوا خیلی گرم نباشد.)
3. معادل "in case of":
از in case of به همراه اسم برای بیان "در صورت" یا "در مواقعی که" استفاده میشود.
این ساختار رسمیتر از in case است.
مثالها:
In case of fire, please evacuate the building immediately. (در صورت آتش سوزی، لطفاً فوراً ساختمان را تخلیه کنید.)
In case of emergency, call 911. (در موارد اورژانسی، با 115 تماس بگیرید.)
Please let me know in case of any changes. (لطفاً در صورت هر گونه تغییر به من اطلاع دهید.)
نکات:
بعد از in case از فعل آینده استفاده نمیشود.
in case یک حرف اضافه نیز هست که به معنای "در داخل" یا "در مورد" استفاده میشود.
مثال:
I put the book in case on the shelf. (کتاب را داخل قفسه گذاشتم.)
یکی از مباحث مهم در گرامر انگلیسی بحث مربوط به کاربردهای in case در انگلیسی است که در درس گرامر in case در انگلیسیبه طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.
این سه کلمه یعنی "despite"، "in spite of" و "although" همه به عنوان ربطهایی در زبان انگلیسی استفاده میشوند تا رابطه بین دو جمله یا ایده را نشان دهند، اما در برخی موارد کاربردها و ساختارهای مختلفی دارند.
Despite:
"Despite" به معنی "با وجود" است و بیشتر برای اشاره به واقعیتی استفاده میشود که در برخورد با آن، علیرغم آن، اتفاقی دیگر رخ میدهد.
معمولاً بعد از "despite" یک اسم یا اسم عبارت قرار میگیرد.
مثال: "Despite the rain, we went for a walk." (با وجود باران، ما برای قدم زدن رفتیم.)
مثال: "She succeeded despite facing many challenges." (او موفق شد علیرغم مواجه شدن با چالشهای زیاد.)
In spite of:
"In spite of" معادلی انگلیسی معمول برای "despite" است و معنایی مشابهی دارد.
همانند "despite"، "in spite of" نیز بیشتر برای اشاره به واقعیتی که مقایسه یا مغایرت با آن در ایده یا جملهای دیگر وجود دارد، استفاده میشود.
مثال: "In spite of his fear, he managed to deliver a great speech." (با وجود ترس او، او موفق شد سخنرانی عالیای ارائه دهد.)
Although:
"Although" یا "though" بیانگر مقایسه دو ایده یا شرایط مغایر است و بیشتر برای نشان دادن تضاد یا تعارض بین دو چیز استفاده میشود.
معمولاً بعد از "although" یک جمله کامل قرار میگیرد.
مثال: "Although it was raining, we decided to have a picnic." (اگرچه باران میبارید، ما تصمیم گرفتیم که پیک نیک برگزار کنیم.)
مثال: "She accepted the job offer, although it required her to relocate." (او پیشنهاد شغل را پذیرفت، هرچند که این نیازمندی به او جابهجایی میطلبید.)
یکی از مباحث مهم در گرامر انگلیسی بحث مربوط به تفاوت های میان although و in spite of و despite است که در درس تفاوت ها و کاربردهای despite / in spite of / although در انگلیسی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت. یادگیری این تفاوتها به کسب نمره بالاتر در آزمون آیلتس و تافل کمک فراوانی می کند.
همدلی (Empathy) و همدردی (Sympathy) هر دو احساساتی هستند که به درک و اشتراکگذاری احساسات دیگران مربوط میشوند، اما تفاوتهای ظریفی بین آنها وجود دارد:
همدلی: توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات شخص دیگر است، گویی که خودتان آن احساسات را تجربه میکنید.
همدردی: احساس تأسف یا شفقت برای کسی است که در حال تجربه سختی یا بدبختی است.
به عبارت دیگر، همدلی در مورد درک احساسات شخص دیگر است، در حالی که همدردی بیشتر در مورد احساسات خودتان در پاسخ به احساسات آنها است.
مثالهای empathy و sympathy به زبان انگلیسی:
Empathy (همدلی):
Imagine having to go through what they're going through. That's empathy. (تصور کنید مجبور باشید آنچه را که آنها میگذرانند، تجربه کنید. این همدلی است.)
She could really empathize with the victims of the flood. (او واقعاً میتوانست با قربانیان سیل همدلی کند.)
The therapist was able to connect with the patient on an empathetic level. (درمانگر میتوانست در سطحی همدلانه با بیمار ارتباط برقرار کند.)
I felt a surge of empathy when I saw the child crying alone. (وقتی کودک را دیدم که به تنهایی گریه میکند، موجی از همدلی در من به وجود آمد.)
The teacher showed great empathy for her students who were struggling. (معلم همدلی زیادی با دانشآموزانی که در حال تقلا بودند، نشان داد.)
Sympathy (همدردی):
I feel sorry for you for losing your job. (من به خاطر از دست دادن شغلت متاسفم.)
My condolences on the death of your father. (تسلیت می گویم برای فوت پدرتان.)
I hope you feel better soon. (امیدوارم زودتر حالت خوب بشه.)
That must have been really tough for you. (این کار حتما برای شما خیلی سخت بوده است.)
I can't imagine what you're going through. (نمیتوانم تصور کنم که چه احساسی داری.)
آگاهی از تفاوت بعضی کلمات نزدیک به هم در زبان انگلیسی می تواند نشان دهنده کیفیت بالا شما در زیان انگلیسی است. اهمیت این موارد خود را در آزمون آیلتس، نشان می دهد. داوطلبانی که در دوره آموزش آنلاین آیلتس شرکت می کنند، معمولا با این موارد به خوبی آشنا می شوند. در این درس به کاربرد و تفاوت empathy و sympathy در زبان انگلیسی می پردازیم.
ضمایر شخصی کلماتی هستند که جایگزین اسمها میشوند و به ما کمک میکنند تا به چه کسی یا چه چیزی اشاره میکنیم، درباره چند نفر صحبت میکنیم و گاهی اوقات جنسیت افراد درگیر را مشخص میکنیم.
انواع ضمایر شخصی:
ضمایر فاعلی: جایگزین فاعل جمله میشوند (مانند I, you, he, she, it, we, they).
ضمایر مفعولی: جایگزین اسمی میشوند که مفعول بعد از حرفاضافه آمده است (مانند me, you, him, her, it, us, them).
ضمایر ملکی: برای نشان دادن مالکیت استفاده میشوند (مانند my, your, his, her, its, our, their).
ضمایر انعکاسی: زمانی استفاده میشوند که همان شخص یا چیز هم مفعول و هم فاعل است (مانند myself, yourself, himself, herself, itself, ourselves, yourselves, themselves).
تفاوت I و me:
I: زمانی استفاده میشود که در حال انجام کاری هستید.
me: زمانی استفاده میشود که شخص دیگری قرار است عمل خاصی را برای/ به شما انجام دهد.
تفاوت my و mine:
my: قبل از اسم میآید.
mine: بعد از اسم میآید.
مثال:
I love to read novels in my free time. (من دوست دارم رمانهایی را در وقت آزادم بخوانم.)
She gave the book to me. (او کتاب را به من داد.)
I bought the gift for myself. (من برای خودم کادو خریدم.)
نکته: از ضمایر انعکاسی فقط زمانی استفاده میشود که عمل روی خود شخص انجام شود و هیچکس دیگری نمیتواند آن را برای او انجام دهد.
در مقالهتفاوت بین I / my / mine / me / myself در انگلیسی، در مورد این کلمات اطلاعاتی در اختیار شما می گذاریم. شباهتها و تفاوتهای آنها را بررسی می کنیم و مثالهای عملی برای افزایش توانایی شما در استفاده از آنها ارائه می دهیم.
فعل "Action" به معنی "عمل" یا "اقدام" است و در زبان انگلیسی با کلمات و عبارات مختلفی به کار میرود. در اینجا برخی از کاربردها و کالوکیشنهای رایج این فعل آورده شده است:
1. برآورده کردن:
meet demands: برآورده کردن تقاضاها
meet requirements: برآورده کردن شرایط
meet criteria: برآورده کردن معیارها
meet standards: برآورده کردن استانداردها
meet needs: برآورده کردن نیازها
meet expectations: برآورده کردن انتظارات
مثال: "I have not met my expectations." (من انتظارات خودم را برآورده نکردم.)
2. (ناگهان) وارد عمل شدن:
swing into action: (ناگهان) وارد عمل شدن
مثال: "X is on standby." (X در حالت آمادهباش است.)
3. به محض اطلاع:
at a moment’s notice: به محض اطلاع، فوراً
on a short notice: به محض اطلاع، فوراً
مثال: "Thank you for coming on a short notice." (ممنون که به این زودی آمدی.)
4. چشمپوشی کردن:
condone sb’s action: از عمل (اقدام) کسی چشمپوشی کردن
مثال: "There’s no way that the college can condone the actions of these students. Throwing eggs at the Queen is not an appropriate way to protest." (هیچ راهی وجود ندارد که دانشکده بتواند از اقدامات این دانشجویان چشم پوشی کند. پرتاب تخم مرغ به سمت ملکه روش مناسبی برای اعتراض نیست.)
5. اقدام سریع و ناگهانی:
prompt action: اقدام سریع و ناگهانی
مثال: "If the manager hadn’t acted so quickly, the whole factory would have been destroyed. It was his prompt action that prevented the fire from spreading." (اگر مدیر به این سرعت اقدام نمی کرد، کل کارخانه از بین می رفت. این اقدام سریع او بود که از گسترش آتش جلوگیری کرد.)
6. اختیارات کامل:
full powers: اختیارات کامل
مثال: "The army has been given full powers to take whatever action is necessary to restore order to the streets of the capital." (به ارتش اختیارات کامل داده شده است تا هر اقدامی را که لازم است برای بازگرداندن نظم به خیابان های پایتخت انجام دهد.)
7. نیازمند:
call for Y: X نیازمند Y است
مثال: "The company cannot continue to lose money at this rate. The situation calls for drastic action." (شرکت نمی تواند با این نرخ به ضرر ادامه دهد. وضعیت نیاز به اقدام فوری دارد.)
از قیدهای تکرار برای بیان تکرر یک عمل استفاده کنید. قیدهای تکرار رایج عبارتند از:
always (همیشه)
usually (معمولاً)
often (اغلب)
sometimes (گاهی اوقات)
rarely (بهندرت)
never (هرگز)
قید تکرار را قبل از فعل اصلی در جمله قرار دهید، مگر اینکه از فعل کمکی "to be" استفاده کنید. در این صورت، قید تکرار را بعد از فعل کمکی قرار دهید.
برای تأکید بیشتر، میتوانید از صفتهای تشدیدکننده یا کاهنده مانند "very" (خیلی) یا "not very" (خیلی زیاد نه) قبل از قید تکرار استفاده کنید.
از عبارات با "every" برای نشان دادن تکرر در یک بازه زمانی خاص استفاده کنید. به عنوان مثال:
every day (هر روز)
every week (هر هفته)
every month (هر ماه)
every year (هر سال)
از عبارات با "once"، "twice"، "three times" و غیره به همراه یک بازه زمانی برای نشان دادن تعداد دفعات یک عمل در یک بازه زمانی خاص استفاده کنید. به عنوان مثال:
once a week (هفتهای یکبار)
twice a month (ماهی دوبار)
three times a year (سالی سهبار)
از a lot به معنی "اغلب" یا "مکرراً" در انتهای جمله استفاده کنید.
از "much" یا "a lot" با کلمات منفی برای بیان "نه اغلب" استفاده کنید.
ما از «how often» یا بهعبارت دیگر «هر چند وقت یکبار» برای پرسیدن تعداد فعالیتهایی که افراد انجام میدهند استفاده میکنیم. این کلمۀ پرسشی فقط در سوالات با فعل حال ساده استفاده میشود. در درس آموزش کامل گرامر «how often» در انگلیسی به بررسی گرامر «how often» می پردازیم.
ساختار دیگر: Prevent + someone + from + doing something
مثال: I wear a helmet to prevent accidents. (من کلاه ایمنی می پوشم تا از تصادفات جلوگیری کنم.)
avoid:
به معنای "اجتناب از چیزی" است.
از چیزی دوری کردن، به آن نزدیک نشدن.
ساختار: Avoid + noun/gerund
مثال: I avoid fatty food. (از غذای چرب اجتناب می کنم.)
تفاوت ها:
prevent به معنای جلوگیری از وجود یا وقوع یک چیز به طور کلی است.
avoid به معنای نزدیک نشدن به چیزی است که در حال حاضر در حال وقوع است.
prevent به کنترل چیزی اشاره دارد. یعنی اجازه ندهید که چیزی دوباره اتفاق بیفتد.
avoid به معنای فاصله گرفتن شما از کسی یا چیزی است.
نکات:
پس از هر دو فعل prevent و avoid، می توان از اسم یا جراند استفاده کرد.
نمی توان از مصدر با to بعد از prevent و avoid استفاده کرد.
درس کاربرد و تفاوت های avoid و prevent در زبان انگلیسی درباره دو فعل مفید با معانی بسیار مشابه است. در این درس تفاوت ها و شباهت های دو فعل avoid و prevent را خواهید آموخت و می آموزید چگونه از فعل های avoid و prevent به درستی استفاده کنید